آمد و رفت ...

**فریاد بی صدا**

هر آن کس که بداند و نخواهد که بداند بیدارش نکنید خفته بماند...

آمد و رفت ...

خواب و خیال نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند

آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش

عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت



نظرات شما عزیزان:

دلخوون
ساعت20:03---25 مهر 1391
مرسی دوست عزیزم خوشحال میشم بازم به وبم بیاین باافتخارلینک شدی عزیزم

دلخوون
ساعت15:18---25 مهر 1391
سلام خیلی وبلاگ زیبایی داری موفق باشی به منم یه سربزن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, ] [ 18:36 ] [ **فریاد بی صدا** ] [ ]